فرزند لايق ديروز حزب،خلف نالايق امروز!
سرورزهتاب سرورزهتاب

چندی قبل تلويزيون آريانای افغانستان مصاحبهء اختصاصي با آقای سليمان لايق قبلاً معاون حزب وطن و يکي از شعبده بازان کهنه کار در جهان سياست انجام داد.

با آنکه شمار زيادی از دوستان بويژه رفقای فرهيخته فرزام و عظيمي پاسخ های لازم و کوبنده در زمينه ابراز داشته اند،با آنهم اين جسارت را به خود دادم که نکات چند بنويسم.گرچه محتوای اين مصاحبه «دستوری» به همگان مبرهن است ،و ندامت او از افتخارات ديروز حزب ما برای او مايه سرافگنده گي.با آنهم نتوانستم در برابر اظهارات بي شرمانه يي آقای لايق که بيشتر از 43 سال عمرش را درمقامات رهبری آن حزب گذشتانده،خاموشي اختيار نمايم.از همينرودر سطح توان خويش اين مختصر را مي نگارم.زيرا از سخنان آقای لايق که در دشمني در برابر سيل اعضای سر به کف حزب و بصورت اخص شاخهء پرچم آن،مطرح گرديد،چنين استنباط مي گردد که او فراموش نموده که کليه شهرتش را منحيث شاعر و سياستمدار از همان حزبي که او را در دامان خويش پرورش داده است بدست آورده است.

مي خواهم بپرسم که آيا با سبکسری و خيره سری مي توان حقايق را يکسره مسخ نمود و خويشتن را با ارائه سخنان غيرمسوولانه گويا«بنده بي دخل» در بين خلق الله تنزيل داد؟و خاک در چشم همه پاشيد؟ يا به زعم خود تاريخ حزب.د.خ.ا را بيشتر از پيش روشنتر ساخت و خود را مانند آيينه در مقابل تمامي اعضای راستين آن قرار داد.واضح است که نه و بازهم نه! امروز نه تنها اعضای حزب ،بلکه مردم عادی ما هم تمام واقعيت های جامعه ما را درک نموده اند.بناً هطچگونه زهرپاشي چه ناشي از عقده های شخصي و چه هدايت مقامات(!) بالايي هيچ جايي را نمي گيرد،بلکه رو سياهي درغگو را بيشتر خواهد ساخت.

اکنون که زنده ياد ببرک کارمل رهبر خردمند وتوانای حزب پرافتخار ما چشم از جهان پوشيده اند،جوانمردانه و سزاوار نيست که در حق وی چنين سخنان لجام گسيخته را بيان داشت که واقعيت ندارد.

آقای لايق بايد بداند که اکنون که با دريغ کارمل فقيد چهره در نقاب خاک کشيده اند و کمبودشان در ميان حزبي ها کاملاً احساس مي شود و خودشان نمي توانند از خود به دفاع برخيزند،هستند فرزندان صديق اين حزب که به دفاع از رهبر عزيزشان از هيچ نوع قرباني دريغ نورزند.آنها راه آرمانهای مردم زحمتکش را بدون ترس و هراس،بدون معامله گری با اربابان قدرت طي نموده و حقايق را برملا خواهند ساخت.نه مانند شما که بارها و بارها به امر ارباب قدرت بر همه چيز پا مانده ايد.فرزندان خلف حزب نا سپاس نيستند و نخواهند بود.

چه خوب گفته اند:

سخن بيشمار است و مطلب هزار

مگو حرف بي مغز و نا استوار


September 28th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات